ناتوانی دانشآموزان در خواندن و نوشتن مشکلات متعددی در زندگی آنها ایجاد میکند. آخرین آمار طرح ملی ارزشیابی تحصیلی NAPLAN نشان میدهد که دانشآموزان ۱۵ ساله ما در سوادآموزی با چالشهای جدی روبرو هستند. راهحلهای ارائهشده توسط سیاستمداران تاکنون بیفایده بوده است.
دولت کارگری فکر میکرد با معرفی و رسوا کردن مدارس در وبسایت دولتی MySchools میتواند مشکل را حل کند. این راهحل همان منطق «برچسبزدن به کودک در حال یادگیری» را دارد.
سپس دولت لیبرال فکر کرد واجآرایی (phonics) پاسخ است. اگر فقط صداها توسط دانشآموزان ۱۵ ساله شناخته میشد، این مشکل آنها در درک معنای ضمنی در متون پیچیده حل میشد.
هر دو راهحل از درک مشکل ناتوانند.
ما به رویکردی جامع و بلندمدت برای حل مشکل سوادآموزی نیاز داریم. این رویکرد باید شامل موارد زیر باشد:
- تمرکز بر توسعه زبان در سنین پایین
- ارائه آموزشهای روخوانی و نوشتن باکیفیت در تمام مقاطع تحصیلی از جمله پایه دهم
- ترویج فرهنگ مطالعه و نوشتن
- حمایت از معلمان و خانوادهها
با همکاری یکدیگر میتوانیم دانشآموزان نسل آینده را به خوانندگان و نویسندگانی توانمند تبدیل کنیم.
ریشه مشکل ناتوانی دانشآموزان در خواندن و نوشتن
دانشآموزانی با فقر زبانی
مشکل این است که نظام آموزشی ما کودکانی با زبان فقیر تحویل میدهد. دانشآموزان با دایره لغات ضعیف و ناتوانی در کار با زبان به شیوههای پیچیده به میانه دوره دبیرستان میرسند. به عبارت دیگر، آنها همانطور مینویسند که صحبت میکنند.
هر دانشآموز دبیرستانی ناموفق را به من نشان دهید، من دانشآموزی را به شما نشان میدهم که تفاوت زبان گفتاری و نوشتاری را درک نکرده است. نوشتن صرفاً صحبت کردن به شکل نوشتاری نیست؛ مگر اینکه با کسی در فیسبوک یا توییتر پیام مستقیم رد و بدل کنید!
بنابراین، راهکارهای بهبود مهارتهای خواندن و نوشتن دانشآموزان ۱۵ ساله چیست؟
- اول، رژیم غذایی ادبی آنها را در دبستان بهبود بخشید.
- دوم، آنها را در طول دبیرستان نیز تغذیه کنید.
کتابهای واقعی بخوانید
برنامههای روخوانی خستهکننده در دبستان باعث محرومیت دانشآموزان از مهارتهای لازم برای روخوانی واقعی در دوره دبیرستان میشود. این متون آسان و قابل پیشبینی با گرامر و دایره واژگان کنترلشده باعث گرسنگی کودکان از مهارتهایی میشود که برای روخوانی واقعیِ مورد نیاز در زندگی و دوره دبیرستان ضروری است. و بنابراین آنها با سوءتغذیه به دبیرستان میرسند و قادر به مقابله با زبان جامعی که با آن مواجه میشوند، نیستند.
این بر نوشتن آنها نیز تأثیر میگذارد، زیرا روخوانی خوب کلید نوشتن خوب است. اگر میخواهیم دانشآموزان استدلال سنجیده و قانعکنندهای بنویسند، باید استدلالهای نمونهای بخوانند.
اگر میخواهیم آنها روایتی گیرا و جذاب بنویسند، باید روایتهای عالی بخوانند. روایتها و متون متقاعدکنندهای که بر کلاسهای درس حاکم هستند، نه عالی هستند و نه نمونه.
دانشآموزان برای ارتقای دایره واژگان و مهارتهای زبانی خود باید کتابهای واقعی و باکیفیت بخوانند. ما در حال پرداخت هزینه برنامههای روخوانی خستهکنندهای هستیم که در دبستان به فرزندانمان میدهیم، برنامههایی که به جای ارتقای مهارتهای زبانی، آنها را از این مهارتها محروم میکنند.
گامی فراتر از الفبا برای یادگیری
ما فکر میکنیم خواندن و نوشتن در سالهای ابتدایی انجام میشود. ما در سالهای اول مدرسه رمزگشایی ساده را به آنها یاد میدهیم و به نوعی فکر میکنیم که آنها را برای تمام عمر در برابر شکست سوادآموزی واکسینه کردهایم. همانطور که نتایج آزمون ملی ارزشیابی تحصیلی NAPLAN نشان میدهد، این بهطور واضح درست نیست.
روخوانی موفقیت تحصیلی را پیشبینی میکند، اما ارتباط بین موفقیت اولیه و موفقیت بعدی در روخوانی با ادامه تحصیل کاهش مییابد. روخوانی در دوره ابتدایی با روخوانی در دبیرستان متفاوت است. با پیشرفت کودکان در مدرسه، زبان پیچیدهتر و انتزاعیتر میشود. دانشآموزان ضعیف در روخوانی، نمیتوانند با این وضعیت کنار بیایند.
اکنون از آنها انتظار میرود برای یادگیری بخوانند، در حالیکه انبوه واژگانی غنی برای موفقیت در این کار ندارند. در نتیجه، دانشآموزان از روخوانی و نوشتن اجتناب میکنند.
هرچه بیشتر اجتناب کنند، کمتر موفق میشوند.
دانشآموزان در طول تمام سالهای تحصیل خود به آموزش خواندن و نوشتن نیاز دارند. معلمان دبیرستان باید نحوه کار خواندن و نوشتن را در رشته خود آموزش دهند، زیرا زبان با پیشرفت تحصیلی در هر رشتهای خاصتر میشود. حتی معلمان ریاضی!
تقویت مهارتهای نوشتاری در خانه
برای اینکه خوب بنویسید، باید چیزی برای نوشتن داشته باشید: عقاید، دانش و تجربیات. شما باید آنقدر موضوع خود را خوب بشناسید که بتوانید از یک نکته دفاع کنید، یا دنیای قابل باوری برای سکونت یک خواننده بسازید. شما همچنین به مهارتهای زبانی برای انتقال آن پیامها نیاز دارید. اینکه بتوانید با ساختارهای گرامری بازی کنید و از دایره واژگان گسترده و متنوعی انتخاب کنید تا دقیقاً کلمات مناسب را برای کار مورد نظر پیدا کنید.
بهطور مشابه، برای اینکه خوب بخوانید، باید تجربیات زندگی داشته باشید تا درک خود را از متن تقویت کنید. شما همچنین برای درک منظور نویسنده، به درک پیچیدهای از گرامر و دایره واژگان غنی نیاز دارید.
این مهارتها با یک سفر فرمولبندیشده با قاشق غذاخوری از طریق مجموعهای از خوانندگان مبتذل، اسکریپتهای معلم و الگوهای نوشتاری به دست نمیآیند.
در عوض، کلاسهای درس باید پر از بحث، پرسش و تجربه باشند. اینها پایههای تغذیهکنندهی یک مخزن غنی زبان هستند.
دانشآموزان باید کتابهای واقعی را بخوانند. باید زبان در آن کتابها را برای فریبدادن، متقاعدکردن، سرگرمکردن و اطلاعرسانی به دانشآموزان نشان داد. و سپس باید استفاده از همان ابزارها در نوشتههای خود را یاد بگیرند.
آیا کلاسهای درس شما اینگونه است؟
آیا کلاسهای درس ما به گونهای طراحی شدهاند که دانشآموزان را به خواندن و نوشتن ترغیب کند؟ این سوالی است که باید از خود بپرسیم.